بسم الصبر
کربلای شام
با کوهی از دریغ و ملامت برای شام
زینب رسیده است به دروازه های شام
ای غرق ماجرای تپش خیز کربلا
بگذار تا بگویمت از ماجرای شام
داغی عظیم در دل و قصدی عظیم تر
زینب چنین رسید به ظلمت سرای شام
آنان که محو زیستنی کربلایی اند
عادت نمی کنند به آب و هوای شام
در اولین مقابله تشخیص می دهد
بوی هزار توطیه را در فضای شام
زینب سفیر نهضت خونبار کربلا
کوهی است در برابر فرمانروای شام
می گوید از حقیقت و می گوید از حسین
وز خائنان کوفه و ظلم و جفای شام
بگذار فاش گویمت آن خطبه بلیغ
تکرار کربلاست ولی کربلای شام
روحی چنین عظیم و کلامی چنین بلند
آزاد و پاک می رهد از تنگنای شام
امروز از پس گذر قرن ها هنوز
پیداست نقش واقعه در جای جای شام
می گویم و حدیث به پایان نمی رسد
انسان به درک واقعه آسان نمی رسد
دعام کنید.
سلام....
خوبی....
ممنون که سر زدی.....
وبلاگت قشنگ تر از قالب قبلیه شده.....
به وبلاگ منم یه سری بزنی خوشحال می شم......
تولدت مبارک باشه
کاش یه پست میزدی تا اونجا بهت تبریک میگفتیم
روز خوبی باشه برات
تولدت مبارک
به جشن خودت سر بزن
تولدت مبارک
شمع چند تا داری عموووووو؟
avalandandesh salam
khobi?
dar zamn asan be man sar nazaniyaaaaaaaaa delam barat tang shode manam duset daram amo sakhre bashe chamsh hakman 2at mikonamm be man bazam sar bezania your lover ghazal
تولدت مبارک