خرابکاری

به نام داد

سلام

هر دم از این باغ بری می رسد

تازه تر از تازه تری می رسد

القاعده ۲ ماه به رهبران ایران فرصت داده اگه بیخیال عراق نشن دمار از روزگار مردم ایران در آره و این ثابت می کند و مهر تایید می زند که دست القاعده و آن هایی که بر مردم ایران حکومت می کنن تو یه کاسه است ...

و اما چرا؟؟؟؟؟؟

چون هر دو تاشون و بلکه سه و چهار و الی ... دارن مردم ایران رو میچلونن و ول هم نمی کنن که طرف نفس تازه کنه ....


از اونجا که من کل امتحان هامو تک گرفتم (قربون شما تشویق نکنین) و از اونجا که دلم پره از همین اول:

آفرودیت کوچولوی باهوشم ، خوبی عمویی چه خبر؟

غزالکم که دیگه آپ نمی کنه...

نرگسی خانم هم که مسافرته (تو رو خدا این اسکریپت ها رو برداررررررررررررررررر)

مریم خانم همیشه اسرار آمیز ِ مشکوک به من هم که دیگه سر نمی زنه

آبجی خانم مولود گرفتار که بهونه هاش جای حرف نمی ذاره و شانس آورد که کوتاه اومد که هیچ حقوقدانی نتونسته جلوی من عرض اندام کنه

و اما خواهرک مهربون من غریب آشنا ...

آبجی مهتا هم که ارادتمندیم مخلصانه تا فروش خانه

جاده یخی که نمی دانم خانم است یا آقا خیلی وقت بیخیال وبلاگ شده و بازمانده عصر دینوسور هاست

و خانم معلم خراباتی بارون خورده عزیز من؛ خراباتی

گل آقای مهربون و شوخ و سر حال که مزه کلوچه هاش یادم نمی ره (یعنی می خوام)

ظلمات ، شاعر تاریکی ها و شازده خانم در سایه

اقلیما خانم که ناپدید شده

مطهر خانم افسرده

آقا مسیح خوشبین که وبلاگش رو فیلتر کردن

مشخله از کیوپید فوق العاده عزیزم که ...

و زندگی خانم دانشجوی متفکر شهرکردی

حرفهای نا تمام دکتر علی شریعتی

نوشی خانم داش مشدی گل که امیدوارم خوش باشه

شیوا خانم از این به بعدی ... که عنصر دیوانگی اش مثل مال خودمه

پارامیدای گلم با اون لپای خوشگلش

غریب ترین آشنا که یاد حضرت دوست رو زنده می کنه

خاله راوی من با آونگ خاطره هاش

سیب های خانم کوچولوی عمو با همه سیب هایم برای تو

این دو تای آخرم که سلام و احوال پرسی نداریم خوب ....

و اما اون کسی که خیلی دلم واسش تنگ شده فاطمه جان(غریب آشنا) سلام به اش برسون...

خوش باشید و

دعام کنید.