رمضان

بسم رب علی (ع)

سلام

ماه شهادت عدل بر عدل رسید.گدا

علی (ع) جان دلم برای عدلت تنگ شده...

کجا می روی آقا (ع) همه چیزم به فدایت

بیا لحظه ای قدم بر چشم من بگذار

تشنه رفتار تو ام

ای نهایت انسانیت و ای نماد کامل الله (جل جلاله) بیا آقا جان

 


رمضانیه

بی تو ای جان جهان ، جان و جهان را چه کنم؟
خود جهان می گذرد، ماندن جان را چه کنم؟
ماه شعبان ورجب، نم نم اشکی شد و رفت
خانه ابری ست خدایا ! رمضان را چه کنم؟
شانه بر زلف دعا می زنم و می گریم
موسی من! تو بگو روز و شبان را چه کنم؟
صاحب " حی علی ... "!  لقمه ی نوری برسان
سحر از راه رسیده ست، اذان را چه کنم؟
کاتبان تو مرا خط امانی داداند
کشته ی خال توام ، خط امان را چه کنم؟
کاشکی جرم عیان بودم و تقوای نهان
پیش تقوای عیان، جرم نهان را چه کنم؟
کاش می شد که سبک تر شوم از سایه ی خویش
آفتابا تو بگو! خواب گران را چه کنم؟
زخم شمشیر اگر قوت سحرگاه من است
وقت افطار ولی زخم زبان را چه کنم؟
رنجه از طعنه ی پیران پریشان نشدم
با چهل چله جنون پند جوان را چه کنم؟
غرقه ی موج رجز، گم شده ی بحر رمل
سینه خالی ز معانی ست ، بیان را چه کنم؟

علی‌رضا قزوه


دعام کنید.