بسم الوهاب
... در ادامه امام سجاد علیه السلام فرمود:
هیهات! ایها الغدرة المکرة! حیل بینکم و بین شهوات انفسکم، اتریدون ان تأتوا الی کما اتیتم الى آبائی من قبل، کلا و رب الرقصات الى منى، فان الجرح لما یندمل، قتل ابی بالامس و اهل بیته معه، فلم ینسنی ثکل رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم وثکل ابی و بنی ابی وجدی شق لها زمی و مرارته بین حناجری و حلقی، و غصصه تجری فی فراش صدری، و مسالتی ان لا تکونوا لنا و لا علینا.
هیهات! اى بیوفایان نیرنگباز! در میان شما و خواستههاى شما پردهاى کشیدهشده است، آیا برآنید که با من نیز به همان گونه که با پدران من رفتار کردید، عمل کنید؟ ! (مطمئن باشید که به یاوههاى شما ترتیب اثر نمىدهم و) هرگز چنین نخواهد شد (که شما مرا به راهى که مىخواهید سوق دهید) !
بخداى راقصات بسوى منى سوگند، که هنوز آن زخم عمیقى که دیروز از قتل عام و کشتار پدرم و فرزندان و (اصحاب) او در قلب من پدید آمده است، التیام نیافته و هنوز داغ رحلت رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم را فراموش نکرده بودم که آلام و مصیبتهاى پدرم و فرزندان پدر و جد بزرگوارم، موى سر و صورت مرا سپید کرد و هنوز مزه تلخ آن را در گلوگاه خود احساس مىکنم، و اندوه این آلام جانفرسا هنوز در قفسه سینه من مانده است! خواسته من از شما این است که (حداقل بى تفاوت باشید!) نه از ما طرفدارى کنید و نه با ما از در جنگ و دشمنى درآیید ! پس امام سجاد علیه السلام خطبه خود را با این ابیات پایان داد:
لا غرو ان قتل الحسین و شیخه قد کان خیرا من حسین و اکرما
فلا تفرحوا یا اهل کوفة بالذی اصیب حسین کان ذلک اعظما
قتیل بشط النهر نفسی فداءه جزاء الذی ارداه نار جهنما
دعام کنید. |