به جرم عشق تو ام می کشند و غوغایی است ...:... تو نیز بر لب بام آ که خوش تماشایی است
درباره من
در پناه صخرهء عادت
روز را
به شب می رسانیم
و باید های بیهوده را
با نبایدهای پوسیدیه
پیوند می زنیم
تا امروز،
همان باشیم
که دیروز بوده ایم
بیا،
تا خانه ی خود را
از علف های هرز عادت
پاک کنیم
و در زیبایی بال پروانه ای
نگاه کودکی خود را
جستجو کنیم.
ادامه...
اینجا
من
صفحات خالی کاغذ
ذهنی پراکنده
هوا
نور
...... آتشی برایم دست و پا کن !
سلام داداشی
خسته نباشی؟
سربلند باشی در پناه حق
التماس دعا
سلام ... بعد از سالها
پست قبلیتو که مینوشتی یاد منم افتادی؟
خوبی داداشی؟