صـخره

به جرم عشق تو ام می کشند و غوغایی است ...:... تو نیز بر لب بام آ که خوش تماشایی است

صـخره

به جرم عشق تو ام می کشند و غوغایی است ...:... تو نیز بر لب بام آ که خوش تماشایی است

خیلی وقت دلم یه نوای تازه می خواد...

به نام تازه

خیلی با حاله؟دارم تند تند می آپم

شاملو

خیلی وقت بود ازم دعوت شده بود برم تو یه شب شعر که چهارشنبه ها تو کرج برگزار می شه شرکت کنم. من از بچگی (یعنی حالا بزرگم، زرشـــک!) با پدرم تو این مجالس به اصطلاح روشن فکری زیاد می رفتم، اولش شکسته نفسیه، وسطش خود بزرگی بینی و تفاخر ه و آخرشم دعوا...

همه اشون از دماغ فیل پرتاب شدن

نمی خواستم برم بلا نسبت به قول بزرگ استاد همیشه تاریخ دکتر علی شریعتی استحمارم کردن ، رفتم؛ همون بود بلکه بدتر ....

یاد این افتادم...

باید تو لونه ی این مورچه ها...!یغما گلرویی

یه مُش مُفنگی ِ بی بـُـتــّـه
که غُرغُر ِ زیر ِ لحافشون،
جنبه ی تاریخی داره!
روشن فکرای این زمونه رُ می گم!
تنها غمشون
شُل شدن ِ گره ِ کراواته وُ
گرون شدن ِ این تریاک ِ لامصّب!
یکی یه خودْ نویس ِ طلا تو جیبشون دارن
که با اون از بدبختی ِ منُ تو می نویسن!
مضحکه؟ نه؟
روزگار ِ ما غیر ِ شاملو شاعری نداشت!
می خوام بِرَم یقه ی ا ون گـُنده گـُنده اشونُ بگیرم،
از تو کافه بکشمش بیرونُ بگم:
به همین سبیلای زردت قسم،
روزگار ِ کافه بازی ُ مُریدْ سازی سپری شده!
می خوام از اون شاعر ِ بوشهری بپرسم:
کارگاهِ آموزش ِ شعرت
هفته ای چن وجب شعر بیرون میده،
می خوام به باباچاهی بگم:
زیر شلواری ِ براهنی برات گـُندس!
می خوام دَس رو شونه های سید بذارم ُ
بهش بگم:
جون ِ ری را دو سالْ بی خیال ِ ری را شو!
می خوام به بهبهانی بگم:
شرمنده ام!
روزگار ِ ما غیر ِ شاملو شاعری نداشت!
اصلاً می خوام برَم امام زاده طاهر!
با نوک ِ انگشتام بزنم رو یه سنگ ِ سیاه ِ حکاکی شده و ُ بپرسم:
این نِق نِق ِ بیست ُ چند ساله،
به این هم کتاب ِ ننوشته می ارزید؟
می خوام یه گـُل ِ سرخ رو سنگِ خاکستری ِ تو بذارمُ بگم :
شعرای من حرف ِ دل ِ شماس، آهو خانوم!
بعد کنار ِ سنگِ سیاه ِ بامداد بشینم ُ
بغض ِ عتیقه ی این جماعت ِ ساده رُ گریه کنم!
روزگار ِ ما غیر ِ شاملو شاعری نداشت!
می دونم!
می دونم که این حرفا به مذاق ِ خیلیا خوش نمیاد!
می دونم که طعم ِ حقیقت ْ طعم ِ کون ِ خیار‌ِ!

می دونم شیکم ِ شاعرای این زمونه اونقده گـُنده س
که حتا نمی تونن سَر رو زانوهاشون بذارنُ
به حال ُ روز ِ سگی ِ خودشون گریه کنن!
اما می باس یکی اینا رُ بگه یا نه؟
باید همه بدونن
که شاعر او آدم ِ توسَری خورِ بی آزاری نیس که سهراب سَنبُـلِش ِ!ِ
هیچ بعید نیس که فردا،
واسه همین حرفام
تو یکی از مجله های مزخرفشون سنگْ سارم کنن!
سنگِ اولَم لابًُد نادر ابراهیمی می زنه
که از همه بی گناه تَـَرِ!؟
خیالی نیس!
تو گورمَم که بذارن بازم می گم:
                       روزگار ِ ما غیر ِ شاملو شاعری نداشت!

*یغما گلرویی*

دعام کنید.

نظرات 9 + ارسال نظر
من؟! شنبه 1 اردیبهشت 1386 ساعت 15:55 http://eeeee.blogsky.com

سلام
این نشان از انرژی‌شما و پر از حرف بودن شماست ... همینکه آدم حرف داشته باشه خیلی خوبه ... من اینقد حرف دارم که واقعا نمیدونم از کجا شروع کنم و به چه شکل ....؟
توی کدوم صنف و قشری از جامعه ما دعوا نیست که حالا ؟؟؟

خراباتی یکشنبه 2 اردیبهشت 1386 ساعت 01:16

سلام.خوبید؟

چه خبرا؟

چه عجب!به فقیر فقرا سر زدین؟؟؟

میگم کم پیدا بودید.

بازم میام .البته اگر خدا بخواهد و خلقش بگذارند.

التماس دعا دوست قدیمی.

راستی بابا من به این با احساسی.چرا همه فکر میکنن من مردم؟؟؟؟غصه.

[ بدون نام ] یکشنبه 2 اردیبهشت 1386 ساعت 09:01

مهتا یکشنبه 2 اردیبهشت 1386 ساعت 19:55 http://5626

سلام
ن
خوشبختانه فعال شدی
مقدمت و فعالیت دوبارت رو گرامی می دارم ( تو کامنت قبلی یادم رفته بود ) و خوشحالم که به یادم هستی

سرفراز و پر انرژی باشی

من؟! دوشنبه 3 اردیبهشت 1386 ساعت 10:16 http://eeeee.blogsky.com

سلام
شما خوبین ؟
همینکه سعی می کنین برای دیگران مفید باشین خیلی خوبه
نه خیانت ندیدم ... خدا نکنه کسی به این درد دچار بشه ... مگه خیانت تنها درد ما جووناست ؟؟؟!!! حرف زیاد دارم اما فرصت نکردم نوشته هامو تایپ کنم اولین فرصت اینکارو می کنم بیشتر دوست دارم در مورد زندگی بنویسم عنوان وبم رو هم تغییر میدم
من ایمیلمو میزارم اگه حرفی داشتین من گوش می کنم ...
شاد و پیروز باشین

خراباتی دوشنبه 3 اردیبهشت 1386 ساعت 18:34

سلام.

نه خدا وکیلی حق داری.خیلی خشنه اسمم.خب چیکارش کنم اخه.

روحیه م این جور خشونت باره.دندون

ولی حالا واسه خاطر شما یه کار میکنم داداشم.

در نوشتن نظر هم راحت باش.هر چی خواستی بنویس.خزعبلات چیه.استغفرالله.

من خودم بدترم.(بازم دندون)

یکی میخواد منو دعام کنه.ولی چشم.دعا خواهیم کرد.

گل گل گل

بر میگردم(سنجد)

مسیح سه‌شنبه 4 اردیبهشت 1386 ساعت 00:09 http://aaddee.blogsky.com

سلام دوست قدیمی

:)

خوشحالم که دوباره دیدم نوشته هاتو

راستش بعد از مدتها این اولیثن باره که اومدم خدمتت وگرنه تا اینجا بیام و کامنت نذارم ؟؟!!!

:)

انتخاب جالبی بود

تقریبا با نوشته ی این پست مسیحم یه جور نزدیکیهایی داشته

سربلند بمونی دوست من

غریب آشنام سه‌شنبه 4 اردیبهشت 1386 ساعت 01:29

سلام فائز عزیز
خوبی؟
چقد خوشحالم اینجا رو آپ میبینم
اونم از نوع تندش با طعم توت فرنگی یا موزی یا وانیلی!
اون عکس جاده هم خیلی خوشگله

پستتم عالی بود
همینجوری ادامه بده
خب؟

در پناه حق باشی
یا علی

غریب آشنام سه‌شنبه 4 اردیبهشت 1386 ساعت 01:30

یه چیزی بگم به کسی نگو
البته نخند بهم
ولی باور کن من تا حالا نمیدونستم یغما گلرویی مرده!!!
فکر میکردم یه زنه
نمیدونم چرا؟!!!!!!!!!!!!

وای من هیچی بلد نیستم که

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد