صـخره

به جرم عشق تو ام می کشند و غوغایی است ...:... تو نیز بر لب بام آ که خوش تماشایی است

صـخره

به جرم عشق تو ام می کشند و غوغایی است ...:... تو نیز بر لب بام آ که خوش تماشایی است

نبرد طاقت فرسا

 

بسم القوی

نبرد طاقت فرسا (قسمت پایانی)

بیست روز نبرد و مقاومت طاقت فرسا
یک روز پیش از اجراى عملیات نیرو ها وارد هور شده و تا حد ممکن در داخل آبرا ه ها پیشروى کردند و سرانجام در ساعت ۳۰/۲۱ سوم اسفند ۱۳۶۲ علمیات خیبر با رمز «یا رسول الله(ص)» آغاز شد.در مرحله اول عملیات در منطقه قرارگاه نجف، قرارگاه هاى نصر و حدید موفق شدند در محور العزیر و القرنه هدف هاى خود را تصرف کنند. در جزایر وضعیت عملیات  مطابق برنامه پیش نمى رفت. پاک سازى نشدن جزایر تا ساعت ۳۰/۳ بامداد مانع از آن شد که بعد از تصرف جزایر نیرو هاى موج دوم بتوانند براى حمله به سوى طلائیه حرکت کنند. لذا در شب اول عملیات الحاق انجام نشد و به همین دلیل قرار گاه فتح که مى بایست پس از پاکسازى جزیره به آن محور ملحق مى شد، با مشکل مواجه گردید و با وجود شکستن خط و رسیدن به نزدیکى محل الحاق مجبور به توقف شد و سرانجام به دلیل حضور پرشمار قواى دشمن در محور طلائیه و مقاومت آنها به رغم اجراى چند حمله براى الحاق یگان ها در دو محور طلائیه و جزیره این مهم میسر نشد. ارتش عراق پس از کشف اهداف عملیات و محور هاى اصلى تک تلاش اصلى خود را ابتدا روى پاکسازى حوالى جاده بصره _ العماره و سپس روى طلائیه متمرکز کرد.تمرکز آتش دشمن در طلائیه که زمینى بسیار محدود را شامل مى شد، فوق العاده بود. چنانکه شهید حجت الاسلام میثمى که در آنجا حاضر بود، مى گفت:«هرکس در طلائیه ایستاد اگر در کربلا هم بود، مى ایستاد.»ضرورت مقاومت در طلائیه به دلیل اهمیت این محور براى کل عملیات بود، چرا که در صورت الحاق و پاکسازى، عقبه خشکى براى نیرو هاى خودى وصل مى شد و عملیات در ابعاد جدیدى گسترش مى یافت.در محور زید قرارگاه کربلا موفقیتى به دست نیاورد و صبح عملیات یگان هاى عمل کننده در این محور به عقب آمده و در خط قبل از عملیات مستقر شدند. این وضعیت مانع از آن شد که یگان هاى قرارگاه نجف بتوانند در محور هاى القرنه و العزیر باقى بمانند. زیرا امکان پشتیبانى آنها وجود نداشت و راه زمینى نیز همچنان مسدود بود.از سوى دیگر دشمن با حضور سریع در منطقه که با اعلام آماده باش در مرکز استان هاى عماره و انتقال یگان هایش همراه بود، با قواى زرهى و اجراى آتش فشار زیادى بر این محور وارد مى کرد لذا یگان هاى قرارگاه هاى نصر و حدید به ناچار به جزیره شمالى برگشتند. از این پس جزیره محور کنش و واکنش دو طرف درگیر بود. در این حال به دلیل عدم تثبیت مواضع به دست آمده در جزیره مشکل پشتیبانى آتش و تجهیزات و تامین نیروى انسانى در مورد سرنوشت جزیره به شدت احساس خطر مى شد. اوضاع نامناسب و بسیار سخت بود در حالى که فرماندهان امید زیادى به عملیات بسته بودند، تمام دستاورد ها در حال زوال بود، طورى که فرمانده کل سپاه به یکى از روحانیان حاضر در قرارگاه گفت:«در طول جنگ ما این جور ذوب نشدیم.»براى خارج شدن از این وضع  نگران کننده سپاه تصمیم گرفت بار دیگر تمام توان خود را براى باز کردن محور طلائیه به کار گیرد. از سوى دیگر اوضاع نابسامان جبهه موجب تزلزل عمومى نیرو ها شده بود و حفظ جزایر نیز در هاله اى از ابهام و تردید قرار داشت.در پنجمین روز عملیات (۸/۱۲/۱۳۶۲) پس از آنکه اوضاع جبهه به تهران گزارش شد ، آقاى هاشمى رفسنجانى فرمانده جنگ به منطقه آمد و به سرعت خود را به سنگر فرماندهى سپاه رساند. وى به فرمانده کل سپاه گفت: «ما اعلام کردیم که هر کس (هر یگان) هر چه در چنته دارد بیاورد میدان.»وى نیز پاسخ داد: «ما هم گفته ایم که افراد تا حد فرمانده لشکر باید بجنگند، حتى اگر سازمان رزم سپاه مختل شود.»پس از نشست فرماندهان عملیات با  آقاى هاشمى براى خارج شدن از بن بست حمله مجدد از محور طلائیه تشخیص داده شد تا شاید با باز شدن راه زمینى گره عملیات گشوده شود. در ده اسفند ۱۳۶۲ حمله مورد نظر آغاز شد، اما مشکل عبور از زمین هاى آب گرفته مانع بزرگى بود. ساعت یک بامداد دو تن از فرماندهان لشکر ۲۷ حضرت رسول(ص) به قرارگاه آمدند و وضع زمین را که بر اثر آب اندازى دشمن باتلاقى و عبور از آن مشکل شده بود، به آقاى هاشمى گزارش دادند. ایشان در پاسخ به آنها با ناراحتى گفت:«این امر امام است که شما در هر شرایطى باید بروید جلو، اگر ما نتوانیم این هفت، هشت کیلومتر را برویم جلو، دیگر نمى توانیم، بجنگیم. الان صدام آن تبلیغات را به پا کرده، صدهزار نیرو پشت سر شما معطل مانده و آبروى جمهورى اسلامى در خطر است. بروید هر طور که مى توانید خودتان را به دشمن برسانید.»شهید رضا دستواره در مقابل این اظهارات گفت: «چشم! مى رویم که یا شهید شویم و یا این گونه نزد شما برنگردیم.»آقاى هاشمى در بیان دیگرى در جمع فرماندهان گفت:«من خدمت امام هم عرض کردم و ایشان هم تایید کردند که طورى برنامه  ریزى کنید که در همین جا جنگ را تمام کنیم. چون این امر دیگر براى کشور قابل تحمل نیست.»با وجود تلاش فراوان یگان هاى سپاه به دلیل مقاومت نیرو هاى عراقى و آتش بسیار شدید آنها باز هم حمله نیرو هاى خودى در محور طلائیه ناکام ماند. نیرو هاى دشمن که در آغاز حمله مجبور شدند برخى مواضع خود را ترک کنند و عقب بروند، با فرا رسیدن روز پاتک هاى پیاپى خود را آغاز کردند و سرانجام مانع پیشروى لشکر ۱۴ امام حسین(ع) و لشکر ۲۷ حضرت رسول(ص) شدند. در جریان حملات دشمن شهید حسین خرازى فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین(ع) به شدت مجروح و دست راستش قطع شد و در حالى که بدنش پر از ترکش بود او را از میدان خارج کردند.با توقف پیشروى در محور طلائیه، وضعیت جدیدى پدید  آمد. از این پس جبهه خودى مى بایست قابلیت و توانایى خود را در حفظ جزایر نشان مى داد کارى که بسیار دشوار مى نمود. باور عمومى نیروها نیز آن بود که حفظ جزایر یا عملى نیست و یا بسیار دشوار است و باید بهاى زیادى براى آن پرداخت. ارتش عراق پس از آن که توانست نیروهاى ایرانى را از محورهاى العزیر، القرنه و طلائیه وادار به عقب نشینى کند بیرون راندن نیروهاى مستقر در جزایر را نیز محتمل مى دانست به ویژه آن که از لحاظ عقبه، آتش، دفاع ضدهوایى، زرهى و ضد زره و ده ها عامل دیگر بر نیروهاى خودى برترى داشت.پس از توقف درگیرى در محور طلائیه تا شروع حمله به جزایر حدود پنج روز جبهه ها حالت عادى داشت و دشمن تلاش خاصى از خود نشان نداد. در بعدازظهر ۱۴ اسفند ،۱۳۶۲ مسئولان بیت امام به قرارگاه اطلاع دادند که فرمانده سپاه به تهران بازگردد. همچنین گفته شد: «امام فرموده اند: جزایر حتماً باید نگه داشته شوند هرطور که شده»این فرمان تحولى اساسى در سرنوشت عملیات ایجاد کرد و سپاه این بار هر آنچه را که در اختیار داشت از فرماندهان تا باقى مانده سازمان یگان ها را وارد صحنه کرد. از لحاظ روحیه و استقامت نیز توان دوچندان شد و همه حفظ هدفى را که امام تعیین کرده بود به بهاى خون و جان خود در دستور کار قرار دادند. فرمانده سپاه در این باره گفت: «از جزیره بیرون نمى رویم حتى اگر سازمان سپاه از بین برود.»على شمخانى، قائم مقام فرمانده کل سپاه نیز به فرماندهان لشکرهاى ۲۷ حضرت رسول (ص) و ۳۱ عاشورا گفت: «بروید جزایر را حفظ کنید. این دستور امام است و من خودم مى آیم آرپى جى مى زنم. به هرحال احتمال پاتک به جزایر زیاد است.»علاوه بر این محمد باقرى، غلامعلى رشید و حسن دانایى به جزیره رفتند، مرخصى بسیجى ها لغو شد و به طور کلى تمام فرماندهان سپاه به جز آقاى محسن رضایى و در برخى مواقع آقاى شمخانى، به داخل جزیره رفتند تا با همفکرى یکدیگر راه هاى حفظ جزایر را مشخص کنند.مطابق پیش بینى امام و فرماندهان پس از چند روز، در ۱۶ اسفند ،۱۳۶۲ عراق با اجراى آتش سنگین، بمباران وسیع هوایى و استفاده از هلى کوپتر، تانک و نیروهاى پیاده، پاتک سنگینى را به جزایر مجنون آغاز کرد. بیت امام که مرتب اوضاع جبهه را پیگیرى مى کرد با آگاهى از شروع پاتک  عراق به جزایر، با قرارگاه تماس گرفته و مرحوم حجت الاسلام حاج احمد خمینى از فرمانده سپاه وضعیت را جویا شد. وى پاسخ داد: «از لحاظ مهمات خیلى در مضیقه هستیم. الحمدالله وضع خوب است ولى عراق با تمام قوا حمله مى کند.»
حمله عراق در آن روز بدون نتیجه پایان یافت اما دشمن در صبح روز ۱۷ اسفند ۱۳۶۲ حمله دیگرى را آغاز کرد. این حمله دشمن با استفاده از تجهیزات و تسلیحات بیشتر و شدیدتر و وسیع تر بود. در مقابل وضع جبهه خودى بسیار حاد و مهم ترین مسئله، کمبود نیرو و مهمات بود. در حالى که به مهمات نیاز بسیارى بود سرهنگ موسوى قویدل یکى از فرماندهان ارتش اعلام کرد: «در کل ۱۳۰۰ عدد گلوله ۱۳۰میلى مترى در اختیار داریم.»همچنین غلامعلى رشید از داخل جزیره پیام داد که اگر نیروهاى حاج همت (لشکر حضرت رسول (ص)) نرسند احتمال سقوط خط این لشکر زیاد است. عراقى ها نیز دست به جنگ روانى زده و به نیروهاى ایرانى اعلام کردند اگر جزایر را خالى نکنند، آنجا را به موشک بسته و به شدت بمباران مى کنند. در این روز دفتر امام به طور مستمر در تماس با قرارگاه تحولات جنگ را پیگیرى مى  کرد.روز ۱۸ اسفند ،۱۳۶۲ عراق حمله شدیدترى را آغاز کرد و سپاه و بسیج با همه وجود پایدارى و استقامت کرده و مانع از پیشروى دشمن شدند. وضعیت بسیار سخت و امکانات بسیار محدود بود. در این موقعیت دشمن از سلاح هاى شیمیایى نیز استفاده کرد. غلامعلى رشید از جزیره به قرارگاه آمد و اوضاع را چنین توصیف کرد:«وضع خط خراب است، در محور تیپ سیدالشهدا دشمن رخنه کرده و هر شب دارد پیش مى آید. (عراق) دائماً نیرو مى آورد و شدت عمل به خرج مى دهد.نیروهاى (ما) در خط خسته شده اند. آتش (دشمن) به شدت زیاد است. جاده، آب، غذا و نیرو کم است. پلیت و الوار براى ساختن سنگر نیست و لودر و بلدوزر براى احداث خاکریز وجود ندارد. نیروها در خط، آرپى جى و کلاشینکف دارند و از ادوات استفاده مى کنند. از شدت حمله دشمن، بچه ها دیگر قادر نیستند فکر کنند، این جزیره طلسم شده و ما هر کارى مى کنیم با مشکل مواجه مى شویم.»
در این حال آقاى انصارى از بیت امام در تماس با قرارگاه وضعیت را جویا شد. حجت الاسلام محلاتى نماینده امام در سپاه به وى گفت: «به امام بگویید، شب جمعه است دعا بفرمایند.»از آغاز روز ۲۹ اسفند ،۱۳۶۲ ارتش عراق باز هم حملات خود را از سر گرفت. اما این بار هم رزمندگان اسلام با گوشت و پوست و خون خود قواى ارتش بعثى را متوقف کردند. شهادت فرماندهانى چون حاج ابراهیم همت، مرتضى یاغچیان، حمید باکرى و اکبر زجاجى، بهایى بود که براى حفظ جزایر پرداخته شد.در این سه روز، اوج حماسه و استقامت سپاهیان و بسیجیان به نمایش گذاشته شد. جزیره سمبل پایدارى و استقامت شده بود. آقاى هاشمى در این باره گفت: «این جزیره شده سمبل قدرت ما و ضعف عراق. مقاومت شما در دنیا خیلى معنا دارد و باید حفظ شود. جزیره ها مهم است این عقیده من است نه سیاست.»به هرحال، حمله ۷۲ ساعته ارتش عراق ناکام ماند. دشمن که در مقابل خود مقاومتى دور از تصور و پیش بینى را مشاهده مى کرد به مرور با تحمل تلفات و ضایعات فراوان، دریافت که ادامه تک غیر از به مسلخ بردن نیروها، نتیجه اى دیگر ندارد. لذا از پس گرفتن جزایر مجنون منصرف شد و شروع به تحکیم مواضع کرد.در عملیات خیبر، ارتش عراق براى اولین بار در سطحى گسترده به بمباران شیمیایى اقدام کرد. این بمباران بیشتر به دلیل هراس دشمن از استقرار و تثبیت نیروهاى خودى در منطقه عملیاتى صورت گرفت. رژیم عراق پس از ناامیدى از باز پس گیرى جزایر شمالى و جنوبى مجنون، بمباران شیمیایى این منطقه را تشدید کرد.
بازتاب عملیات
عملیات خیبر از نظر سیاسى و نظامى تاثیر بسزایى در روند جنگ به جاى گذاشت. از نظر نظامى پس از ورود قواى ایران به خاک عراق به دلیل تحولى که در استراتژى و تاکتیک ارتش عراق به وجود آمد اجراى عملیات به شیوه گذشته امکان پذیر نبود. از این رو لازم بود با دستیابى به ابتکارات جدید و اتخاذ تدابیرى تازه، صحنه نبرد از رکود و توقف در پشت دیوار دفاعى عراق خارج شده و بار دیگر موازنه نظامى برقرار شود. اجراى عملیات خیبر آغاز تحولى دیگر در دوره پس از فتح خرمشهر بود و عملیات هاى بعدى تا سال ۱۳۶۵ و نیز عملیات هاى نظامى در خلیج فارس (در سال ۱۳۶۶) از این اندیشه جدید تاثیر پذیرفتند.از لحاظ سیاسى، تصرف این منطقه فشار زیادى بر عراق وارد کرد، زیرا در منطقه جنوب، جزایر مجنون یکى از مناطق استراتژیک براى این کشور به شمار مى رفت و به همین دلیل دولت عراق سرمایه گذارى زیادى در این منطقه کرده بود. روزنامه فایننشال تایمز درباره اهمیت جزایر مجنون نوشت: «ذخایر نفتى جزایر مجنون را که حدود هفت میلیارد بشکه تخمین زده شده است، هشت سال قبل شرکت «تیروبراس» برزیل کشف کرد. در ژانویه ۱۹۸۰ میلادى ۹ ماه قبل از آغاز جنگ خلیج فارس یک پروژه عمرانى دو میلیارد دلارى براى  آن تصویب شد، اما به سبب جنگ، کارهاى این پروژه شروع نشد. عراقى ها پیش بینى کرده بودند که تولید اولیه از این منابع روزانه ۳۵۰ هزار بشکه خواهد بود که به ۷۰۰ هزار بشکه در روز افزایش خواهد یافت.»بدیهى است که تسلط ایران بر این منابع به عنوان برگ برنده اى در مذاکرات سیاسى درباره سرنوشت جنگ و مسئله غرامت به شمار مى رفت.
واکنش آمریکا
پیروزى عملیات خیبر بیش از همه منافع قدرت هاى بزرگ و در راس آنها منافع دولت آمریکا را تهدید مى کرد. مهم ترین نگرانى در محیط بیرونى احتمال شکست عراق بود. رادیو آمریکا در این باره گفت: «آمریکا خواستار پیروزى هیچ طرفى نیست و حل جنگ را از راه گفت  و گو ترجیح مى دهد. اما برخى کارشناسان معتقدند که عراق روز به روز آسیب پذیرتر مى شود و آمریکا دلواپس آن است که عراق جنگ را ببازد.»برژینسکى مشاور امنیتى رئیس جمهورى سابق آمریکا نیز گفت: «شکست عراق در این جنگ منافع آمریکا را به خطر مى اندازد و کشورهاى خلیج فارس از جمله کویت، قطر، بحرین و عربستان سعودى را فوراً تحت تاثیر قرار خواهد داد. امروز اوضاع خاورمیانه به ویژه منطقه خلیج فارس غیرقابل پیش بینى ترین حالت را دارد و نگران کننده است.»همچنین جورج بوش معاون رئیس جمهور آمریکا در سخنان خود خطاب به کمیته روابط آمریکا و اسرائیل نگرانى عمیق خود را از چشم انداز پیروزى ایران ابراز کرد: «در صورتى که ایران در این نبرد به پیروزى دست یابد برآیند این تهدید نسبت به کشورهاى حوزه خلیج فارس و تمامى منطقه تا آن حدى عظیم خواهد بود که منطقه تاکنون شاهد آن نبوده است.»بر پایه این تشویش و نگرانى که نتیجه سیاست هاى کلى آمریکا در منطقه و در مقابله با جمهورى اسلامى بود خطر ایران آنچنان بزرگ جلوه داده شد تا آمریکا بتواند برخلاف گذشته تعهد خود مبنى بر حمایت از عراق را علنى کرده و کمک به حکومت عراق و آمادگى آمریکا براى رویارویى با تحولات احتمالى در منطقه خلیج فارس را مطرح بسازد. شبکه تلویزیونى سى  بى اس آمریکا گزارش داد: «آمریکا اطلاعاتى را که از طریق ماهواره هاى شناسایى خود دریافت مى کند در اختیار عراق قرار مى دهد تا پیش بینى تهاجمات ایران امکان پذیر باشد. به گفته رادیو بى  بى سى دولت ریگان ظاهراً تصمیم گرفته است بیش از پیش در این جنگ، طرف عراق را بگیرد زیرا کشورهاى عرب وى را متقاعد ساخته اند که پیروزى ایران عواقب فاجعه آمیزى بر تعادل منطقه خواهد داشت.»اقدام دیگر آمریکا، دیپلماسى فعال منطقه اى است. پس از بروز شکست عراق، رامسفلد و ریچارد مورفى، از جمله مقام هاى آمریکایى بودند که با سفر به کشورهاى منطقه و گفت و گو درباره جنگ ایران و عراق، خطر شکست عراق را با مقام هاى حکومتى این کشورها در میان گذاشتند. مورفى معاون وزیر امورخارجه آمریکا درباره سفر خود و دیدار از کشورهاى عربى منطقه خلیج فارس گفت: «اوضاع کنونى منطقه متشنج و توام با خطر و تهدید است و مناسب است که اقدام به اجراى مذاکرات دائم و پیوسته جهت بالابردن سطح آمادگى به منظور مقابله با هرگونه اوضاع استثنایى که احتمال بروز آن هست داشته باشیم.»روزنامه آمریکایى وال استریت ژورنال نیز نوشت: «ریگان که از تضعیف تدریجى عراق در جنگ با ایران دچار هراس شده است دستور تهیه طرح هاى جدیدى را به منظور تقویت عراق در جنگ با ایران به دستیارانش صادر کرده است. به گفته مقام هاى آمریکایى، در پى این دستور مخفى  ریگان که اخیراً به امضا رسیده است دولت ریگان هیات عالى رتبه اى را به کشورهاى حوزه خلیج فارس اعزام کرده است. این هیات که ریاست آن را ریچارد مورفى معاون وزارت امورخارجه آمریکا به عهده دارد و از پادشاهى سعودى، شیخ نشین بحرین و عراق دیدار خواهد کرد مامور تهیه طرح هاى سفارش  شده ریگان است. به توصیه ریگان، نقش وزارت خارجه آمریکا در تهیه طرح هاى جدید چاره اندیشى در مورد جلوگیرى از سقوط صدام است و این احتمالاً از طریق متقاعد ساختن اردن و فرانسه براى ارسال مقادیر بیشترى تسلیحات نظامى به عراق مى تواند انجام پذیرد.»و بالاخره تاکید مجدد بر جلوگیرى از دستیابى ایران به تسلیحات، اقدام دیگر آمریکا براى تحت فشار قراردادن جمهورى اسلامى به منظور پذیرش صلح تحمیلى و در نتیجه حمایت از عراق بود. دولت ریگان از کشورهاى اروپایى و سایر کشورها درخواست کرد که از فروش سلاح به ایران خوددارى کنند. علاوه بر این آمریکایى ها به طور غیرمستقیم به عراق یادآور شدند که از نیروى هوایى خود بیشتر استفاده کند و دامنه جنگ را به پشت جبهه و مناطق غیرنظامى گسترش دهد تا از این طریق مواضع ایران تعدیل شود. جیمز پلاک، معاون وزارت خارجه آمریکا در خاورمیانه نیز این موضوع را چنین عنوان کرد: «اگر احتمال شکست عراق در این جنگ وجود داشته باشد دولت بغداد احتمالاً با بمباران گسترده مواضع غیرنظامى از بروز این شکست جلوگیرى خواهد کرد.»

*این متن خلاصه اى است از گزارشى که توسط مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران تهیه و تنظیم شده است.

دعام کنید

لیلیانا

بسم الذکر

سلام

سلام به لیلیانای خوب و مهربان

خواهر خوبم دلم برات تنگ شده

اصلا یاد من هستی؟

تقدیم به تو

واین هم به یاد ...

دعام کنید.

تساوی

بسم العدل

معلم پای تخته داد می زد
صورتش از خشم گلگون بود
و دستانش به زیر پوششی از گردپنهان بود
ولی ‌آخر کلاسی ها
لواشک بین خود تقسیم می کردند
وان یکی در گوشه ای دیگر جوانان را ورق می زد
برای آنکه بی خود های و هو می کرد و با آن شور بی پایان
تساوی های جبری رانشان می داد
خطی خوانا به روی تخته ای کز ظلمتی تاریک
غمگین بود
تساوی را چنین بنوشت
یک با یک برابر هست
 از میان جمع شاگردان یکی برخاست
همیشه یک نفر باید به پا خیزد
به آرامی سخن سر داد
تساوی اشتباهی فاحش و محض است
معلم
مات بر جا ماند
و او پرسید
گر یک فرد انسان واحد یک بود آیا باز
یک با یک برابر بود
 سکوت مدهوشی بود و سئوالی سخت
معلم خشمگین فریاد زد
آری برابر بود
و او با پوزخندی گفت
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آن که زور و زر به دامن داشت بالا بود؟
وانکه قلبی پاک و دستی فاقد زر داشت
پایین بود؟
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آن که صورت نقره گون
چون قرص مه می داشت
بالا بود؟
وان سیه چرده که می نالید
پایین بود؟
اگریک فرد انسان واحد یک بود
این تساوی زیر و رو می شد!
حال می پرسم یک اگر با یک برابر بود
نان و مال مفت خواران
از کجا آماده می گردید؟
یا چه کس دیوار چین ها را بنا می کرد ؟
یک اگر با یک برابر بود
پس که پشتش زیر بار فقر خم می شد ؟
یا که زیر صربت شلاق له می گشت ؟
یک اگر با یک برابر بود
پس چه کس آزادگان را در قفس می کرد ؟
معلم ناله آسا گفت
بچه ها در جزوه های خویش بنویسید
 یک با یک برابر نیست

خسرو گلسرخی