صـخره

به جرم عشق تو ام می کشند و غوغایی است ...:... تو نیز بر لب بام آ که خوش تماشایی است

صـخره

به جرم عشق تو ام می کشند و غوغایی است ...:... تو نیز بر لب بام آ که خوش تماشایی است

نوروز

 

بسم المحول الحول و الاحوال

سلام

نوروز مبارک

نرگسم 

عید آمد و آنماه دلافروز نیامد


عید آمد و آنماه دلافروز نیامد

 

 

دل خون شد و آن یار جگر سوز نیامد

نوروز من ار عید برون آمدی از شهر

 

 

چونست که عید آمد و نوروز نیامد

مه می‌طلبیدند و من دلشده را دوش

 

 

در دیده جز آن ماه دلافروز نیامد

آن ترک ختائی بچه آیا چه خطا دید

 

 

کامروز علی رغم بدآموز نیامد

خورشید چو رسمست که هر روز برآید

 

 

 

جانش هدف ناوک دلدوز نیامد

تا کشته نشد در غم سودای تو خواجو

 

 

 

در معرکه‌ی عشق تو پیروز نیامد


پ.ن : در اینجا بر خودم واجب می دونم از زحمات خواهر مهربان و مومنه خودم **غریب آشنا** به سبب تغییرات مفید و مناسب در قالب وبلاگ تشکر کنم.

دعام کنید.

جان منی

 

بسم الفوز و الرجا

سلام

برای نرگسم

یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا


یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا
نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی سینه مشروح تویی بر در اسرار مرا
نور تویی سور تویی دولت منصور تویی مرغ که طور تویی خسته به منقار مرا
قطره تویی بحر تویی لطف تویی قهر تویی قند تویی زهر تویی بیش میازار مرا
حجره خورشید تویی خانه ناهید تویی روضه اومید تویی راه ده ای یار مرا
روز تویی روزه تویی حاصل دریوزه تویی آب تویی کوزه تویی آب ده این بار مرا
دانه تویی دام تویی باده تویی جام تویی پخته تویی خام تویی خام بمگذار مرا
این تن اگر کم تندی راه دلم کم زندی راه شدی تا نبدی این همه گفتار مرا

برای نرگسم

دعام کنید.

یار پسندید مرا...

 

بسم الجمیل


سلام
خدا را شکر که چون نعمتی از روی حکمت بردارد به نعمتی عظیم تر به سبب صبر بر فراق خرسند کند.
خدا را شکر که شادی بنده اش را بر خیر و خوبی و پاکی قرار داه است.
خدا را شکر که فهم حکمت هایش را در صبر قرار داده است.
خدا را شکر به سبب خدای اش و به خاطر خودش که به خودش از بنده گناه کار و رو سیاه اش به عبادتی ناچیز و یادی بی ارزش خرسند می گردد.

نرگس من
***
آینه در آینه
 مژده بده ، مژده بده ، یار پسندید مرا
 سایه ی تو گشتم و او برد به خورشید مرا
 جان دل و دیده منم ، گریه ی خندیده منم
یار پسندیده منم ، یار پسندید مرا
کعبه منم ، قبله منم ، سوی من آرید نماز
کان صنم قبله نما خم شد و بوسید مرا
پرتو دیدار خوشش تافته در دیده ی من
 آینه در آینه شد ، دیدمش ودید مرا
آینه خورشید شود پیش رخ روشن او
 تاب نظر خواه و ببین کآینه تابید مرا
 گوهر گم بوده نگر تافته بر فرق ملک
گوهری خوب نظر آمد و سنجید مرا
 نور چو فواره زند بوسه بر این باره زند
 رشک سلیمان نگر و غیرت جمشید مرا
 هر سحر از کاخ کرم چون که فرو می نگرم
 بانگ لک الحمد رسد از مه و ناهید مرا
 چون سر زلفش نکشم سر ز هوای رخ او
 باش که صد صبح دمد زین شب امید مرا
 پرتو بی پیرهنم ، جان رها کرده تنم
تا نشوم سایه ی خود باز نبینید مرا
****

دعام کنید.